((جانم فدای امام نقی علیه السلام))
ای طلوع مغربی درشام تار ای قرار قلب های بی قرار قلب من ازنام تو دم می زند قلب غرق غصه و غرق غبار ازنفس های مسیحایی تو غنچه بشکفت و رسدعطر بهار حال واحوال دلم بارانی است درفراق دیدن روی نگار باتو دل گلگون شود اما شود بی تو دل همچون زمین شوره زار آب از آیینه داری خسته است انعکاس بی تو را خواهد چکار ؟! بی تو تقویم ازخیالت خسته شد خسته ازتکرار لفظ ... انتظار ... میکند این جمعه راهم بی تو طی گشت سال بی تو افزون از هزار
نوشته شده در سه شنبه 91/1/29ساعت
5:9 عصر توسط عریــضه نویـس (محمد رضا ابوترابی) نظرات ( ) |
Design By : Pichak |